نوشته شده توسط : علی

 یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید


چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟

چطور میتونی بگی عاشقمی؟


من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم


ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی


باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،

صدات گرم و خواستنیه،

همیشه بهم اهمیت میدی،

دوست داشتنی هستی،

با ملاحظه هستی،

بخاطر لبخندت،

دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت

پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون


عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم


اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من

دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره

عشق دلیل میخواد؟

نه!معلومه كه نه!!

پس من هنوز هم عاشقتم



:: برچسب‌ها: عشق , یعنی , تنهایی , واقعی , دلیل , عاشقی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1084
|
امتیاز مطلب : 176
|
تعداد امتیازدهندگان : 57
|
مجموع امتیاز : 57
تاریخ انتشار : جمعه 15 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

 آرام میبارد باران...              


قطره های باران بر صورتم می خورن

 

من چترم را میبندم و کنار میگذارم و خودم را به باران میسپارم


باران با قطره هایش چهره ام را نوازش میکند


بر لبانم مینشیند


چشمانم را میبندم


صورتم را بوسه باران میکند


بر گردنم میلغزد و روی شانه هایم مکثی میکند


مرا از عشق خیس کن باران


از شهوت لبریز کن باران


...
قطره های باران به آرامی از شانه هایم پایین می روند

باران روی تمام بدنم نشسته است


باران شدید می شود


لباس بر اعضای بدنم می چسبد


...مثل زندانی که برای بوییدن آزادی صورت خود را به میله های

 

 زندان می چسباند، بدنم خود را به لباسها می چسباند...یک رعد


...
و ناگهان باران بند میاید

 



:: برچسب‌ها: باران , اسیدی , عشق , دانلود , ,
:: بازدید از این مطلب : 941
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : جمعه 15 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

همیشه از چشم گذاشتن می ترسیدم

و آن روز نوبت من بود

چشمهایم را بستم... 

یک،دو،سه...

و باز کردم

تو گم شده بودی

و من پی تو می دویدم

هنوز من بی تو...

وقتی پیدایت کنم

 

دیگر چشم هایم را نخواهم بست



:: برچسب‌ها: عشق , بازی , تنهایی ,
:: بازدید از این مطلب : 906
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی


تنها
 امید من که نا امیده
امیده من دوباره ته کشیده

 
لحظه به لحظه فکر نا امیدی
این لحظات امونم و بریده

 

اون که می گفت با دستای دل من

از قفس بی کسی آزاد شد 


چی شد که با گریه ی من شاد شد
با شبنم اشک من آغاز شد

  

از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم
خواستم دلم یه گوشه ای بمیره

 
خسته شدم چه انتظار سختی
یکی بیاد جون من و بگیره

 

قلب من از تپیدنش خسته شد
نبضم با ضربه های معکوس مرد

 
قلب من از خستگی خوابش گرفت 
این دل نا امید و مایوس مرد

 

شاید صدای زخمیه دل من
مرحم زخم های دل تو باشه 


شاید که قصه ی جدایی من
نزاره هیشکی از کسی جداشه 



:: برچسب‌ها: تنها , امید , من , که , نا , امیده , متن , آهنگ , محسن , یگانه ,
:: بازدید از این مطلب : 869
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

 هیچ کس اشکی برای ما نریخت ،

                  

   هر که با ما بود از ما می گریخت ،

                                                     

چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست ،

                                      

     گاه بر روی زمین زل می زنم ،


 گاه بر حافظ تفاءل می زنم ،

                                            

             حافظ فالم را گرفت ،

        

     یک غزل آمد که حالم را گرفت ،

    

ما ز یاران چشم یاری داشتیم ، خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: دلتنگی , دلم تنگه , غریبه , آشنا , تنها , ترین , تنهایی , بی , کس ,
:: بازدید از این مطلب : 1521
|
امتیاز مطلب : 121
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()